مصاحبه راب و کریس با BILD در برلین
Home Posts Archive Profile FeedBack RSS Designer
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان for twilight fans و آدرس for-twilight-fans. LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب ارسالی


کسی که اونها رو در حالی که تو صحنه همدیگرو میبوسند میبینه میگه: این عشقه!

و کسی که بینشون وایساده میگه: این یه عشقه یویو ماننده!!

نظرشون: نظری ندارن!

فقط قلبشون حقیقت رو میدونه...

کریستن استوارت: اون 17 سالش بود، خجالتی،سمج، آروم...تا اینگه جنونِ توآیلایت شروع شد.

رابرت پتیسنون: 22 ساله، یه مدل انگلیسی که در تری بگز زندگی میکرد، رفیق باز ،عشقِ کتاب،عشقِ تکنولوژی!

من هر دوشون رو 5 بار دیدم، تو پنج سال

و همیشه راجع به عشق ازشون پرسیدم!

جواب: لبخند میزنن....سکوت میکنن...شونه بالا میندازن...و بعد....بله!

اول بازی بود، بعد روابط عمومی ، بعد عشق مخفی، بعد عشق از هم پاشیده(قضیه روپرت عنه!)

و حالا؟!

فرش قرمز آلمانی فیلم سپیده دم، آخرین فرش فرمز توآیلایت...

BILD: آیا خوشحالی از اینکه تموم شد؟!

کریس: خوشحالم که قصه ی عاشقانه بیان شد(بلا و ادوارد) احساس آزادی میکنم و الان آزادم ولی همزمان به شدت دل تنگ میشم براش(واسه توآیلایت)

BILD: از چی پشیمونی؟!

رابرت: یه بهایی هست که باید بپردازی. مثله این میمونه که  24 ساعته داری کار میکنی، اگه بخوای بری بیرون بین مردم

کریس: تو تلاش میکنی از زندگیت محافظت کنی، ولی همزمان داری به زندگیت دستبرد میزنی!

BILD:چه جوری از شهرتتون فرار میکنید؟!

راب: شهرت مثله زندانه، ولی من خانواده و دوستای قدیمیمو دارم. که دنیای واقعیه منن

کریس:من مجبورم دور خودم سد آهنی بسازم. شهرت باعث میشه یه دیدِ خیلی متفاوت نسبت به زندگی  و مردم پیدا کنی... تو از محدوده ی آسایش خودت پرت میشی بیرون...تو همش نگرانی که نکنه اتفاق بدی بیوفته

البته این ترس یه حس خوشاینده وقتی بزرگ میشی، میخوای که باش دنیا رو کشف کنی!

BILD: هدف ها و آرزوهاتون در زندگی چیه؟!

راب: میخوام هزار تا فیلم بسازم(فکر کنم منظورش بازی کردنه!) و تو این کار بهتر بشم

کریس: من نمیدونم که قراره چه اتفاقی بیفته (من از یه سال بعدم خبر ندارم)

من هیچوقت نمیدونم باید چی کار کنم تا زمانیکه باید تصمیم بگیرم!

راب لبخند میزنه ...کریس خمیازه میکشه.... وقتی به هم نگاه میکنن  چشماشون به هم قفل میشه

تو برلین کریس و راب باهم رفتن بولینگ بازی کردن

توپ عشق غلطید!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: مصاحبه راب و کریس با BILD در برلین,
[ چهار شنبه 6 شهريور 1392 ] [ 21:45 ] [ aysa ]

ابر برچسب
درباره وبلاگ

سوگند گرگ و میش: قول می دهم به خاطر داشته باشم بلا را هر بار که من سردستی سقوط میکنم و من قول میدم به خاطر داشته باشید ادوارد را هر وقت من به خارج از شهر میروم قول می دهم اطاعت کنم قوانین را در ترافیک به خاطر چارلی البته و من قول میدم به خاطر داشته باشم جاکوب را وقتی که قلب من پر ندامت است قول می دهم به خاطر داشته باشم کارلایل را وقتی که همیشه من در اتاق اورژانس قبل از ظهر هستم و من قول میدم به خاطر داشته باشم امت را هر زمان رونق بزرگ وجود دارد من قول میدم به خاطر داشته باشم رزالی را هر گاه می بینم چیزی است که دارای زیبایی خالص است و من قول میدم به خاطر داشته باشم آلیس را زمانی که من در فروشگاه هستم و لباس های زیبا را میبینم قول می دهم به خاطر داشته باشم رنزمه را وقتی می بینم که موهای زیبای برنزه و من قول میدم به خاطر داشته باشم ازمه را وقتی کسی به من می گوید مراقبت از آنها قول می دهم به خاطر داشته باشم جاسپر را هر گاه میبینم قدرت و جدیت و من قول میدم به خاطر داشته باشم ولتوری ها را وقتی کسی صحبت می کند از تسلط بر جهان بله من قول میدم عشق گرگ و میش من هر جا که ممکن است به به طوری که همه ممکن است دغدغه ی فکری من را ببینند از آنجا که من می دانم آنچه توالایتر ها می دانند. گرگ و میش وسواس نمی باشد... آن راه زندگی است..
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 92
بازدید کل : 87238
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

جایی برای طرفداران twilight